به قول استاد ژاله آموزگار امشب را با شعر و شادی و مهر و آشتی بیدارمی‌مانیم تا بیداری ما کمکی باشد "هرچند اندک" به فرشته‌ی پیمان، فرشته‌ی‌ راستی، فرشته‌ی نظم...  تا بیداری ما کمکی باشد "هرچند اندک"  به فرشته‌ای که نگهبان ایران است...

ميلاد عظيمي

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از کانال تلگرامی نورسیاه که به انتشار یادداشت‌های ایرانشناسی میلاد عظیمی اختصاص دارد، این پژوهشگر درباره شب یلدا نوشته است:

خانم دکتر ژاله آموزگار تأویل و تفسیری دارد از شب یلدا که  خیلی دلنشین است.  بخوانید:

      «در شب یلدا که شب کارزار روشنایی و تاریکی است، کسی نمی‌خوابد؛ ایرانیان گرد هم می‌آیند تا به نیروی عشق و نیروی مهر، به نور دل بدهند تا به جنگ‌ سیاه‌ترین‌ و شوم‌ترین شب سال برود. خوراکی‌های شب‌چره را بر سفره‌ی کرسی‌ می‌گسترانند و تا صبح شعر می‌خوانند، قصه می‌گویند، فال‌ حافظ می‌گیرند و بیدارمی‌مانند تا بیداری آنها کمکی باشد هرچند اندک به فرشته‌ی پیمان، ‌ فرشته‌ی‌ راستی، فرشته‌ی نظم. همه نگران و منتظرند تا نتیجه‌ی‌ این‌ کارزار را با دمیدن صبح و دیده شدن نخستین‌ فروغ، جشن بگیرند». (سخن شفاهی استاد آموزگار در مقاله خانم سیما سلطانی نقل شده است: بخارا، ش۵۷ ٬صص۲۷۹-۲۷۸).
      شب در فرهنگ و ادب ما یک نماد کهن است برای سیطره‌ی ظلم و ظلمت بر آفاق زندگی ایرانی. وقتی شکست می‌خوریم، سرودمان این است: چرا شب ما سحر ندارد؟  یلدا هم دیرنده‌ترین شب است و آغازی بر سرمای سوزنده‌ی زمستان.
     اما از دل این شب سیاه برای مردم ما خورشید می‌زاید... این یعنی به نیروی عشق و امید یلدای دیجور تبدیل می‌شود به شبی روشن؛ شبی شاد و چراغان. پس در اعماق درازترین شب سال، امید به پیروزی خورشید و نور و گرما را عشق است!... مهمانی و شیرینی و شعر و شادی و شادخواری را عشق است!... سرخی انار و هندوانه را عشق است!... نوید آمدن نوروز را عشق است!...
    از فردا شب‌ها کم‌کمک کوتاه می‌شود...این یعنی فواره چون بلند شود، سرنگون شود و بگذرد این روزگار تلخ‌تر از زهر... این حکمت بالغه‌ی ملت ایران است. ملّت ما زمستان‌های تاریخی خود را با این حکمت سرکرده‌: «شب یلدا اگرچه دراز بود زایل شود و صبح جهان‌افروز روی نماید» (ذیل نفثةالمصدور، ص۵۰).

    حافظ می‌گفت: صحبت حکّام ظلمت شب یلداست. صحبت یعنی مصاحبت یعنی زیستن.  ملّت ما در درازنای زمان، ظلم و ظلمت شب یلدای صحبت با حکّام را تاب آورده است؛ آن‌ها را گذرانده و راه خود را نرمک‌نرمک به سوی آستانه‌ی صبح و خورشید پیموده است. زمین خورده و برخاسته. در اقصای سردترین زمستان‌ها زیسته اما یخ نبسته است. زنده مانده است. یخ نبسته و زنده مانده چون هر سال در شب یلدایش امید به برآمدن خورشید زاییده شده است :

هنوز با همه دردم امید درمان است

 که آخری بود آخر شبان یلدا را

    این بیت سعدی  بیت نیست. اقلیم است. چکیده‌ی تاریخ مردم ایران است. می‌گوید درد هست٬ تاریکی هست٬ سرمای ناجوانمرد هست اما امید درمان هم هست.
  امید درمان هست تا تأویل روشن ملت ایران از یلدا هست. امید درمان هست تا امید و شادی و دوستی هست. تا خورشید هست. تا نوروز هست. تا ایران هست...

 فال امشب حافظ برای کشور ما و ملّت ما این است:

غبار غم برود حال خوش شود حافظ

تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار

    پس به قول استاد ژاله آموزگار امشب را با شعر و شادی و مهر و آشتی بیدارمی‌مانیم تا بیداری ما کمکی باشد "هرچند اندک" به فرشته‌ی پیمان، فرشته‌ی‌ راستی، فرشته‌ی نظم... 

  تا بیداری ما کمکی باشد "هرچند اندک"  به فرشته‌ای که نگهبان ایران است...

کد خبر 471701

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha